۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

هوشنگ امیر احمدی : می خواهم رئیس جمهور ایران شوم

عصر ایران ؛ هومان دوراندیش - هوشنگ امیراحمدی معتقد است در تل آویو، دو دیدگاه متفاوت درباره ایران وجود دارد: دیدگاه اول، سیاست خارجی ایران را غیرعقلایی می داند و به همین دلیل بر حمله پیشدستانه اسرائیل به ایران تاکید می کند. دیدگاه دوم اما، سیاست خارجی ایران را عقلایی و ایران را آغازگر جنگ با اسرائیل نمی داند.
وی هر گونه ارتباط میان تعطیلی سفارت کانادا در تهران و حمله نظامی اسرائیل به ایران را رد می کند.
او همچنین جنگ افروزی تل آویو در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را منتفی می داند و وقوع چنین جنگی را زمینه ساز شکست میت رامنی و نهایتاً به زیان اسرایل ارزیابی می کند.
هوشنگ امیراحمدی می خواهد نامزد ریاست جمهوری در انتخابات خرداد ماه سال آینده شود. او معتقد است جمهوری اسلامی و مردم ایران باید به او "شانس خدمت" بدهند.
وی در گفتگو با عصر ایران، از انتشار قریب الوقوع برنامه انتخاباتی و دلایل سیاسی اش برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 خبر داد.  

***
اخبار سیاسی یکی دو ماه اخیر، حاکی از افزایش احتمال حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران است. شما این حمله را چقدر محتمل می دانید؟
ایران و اسرائیل دشمن سرسخت یکدیگر شده اند و در دشمنی هم همه چیز امکان بروز دارد از جمله جنگ. اسرائیل سالهاست که ایران را تهدید به حمله می کند. در این چند ماه اخیر این تهدیدات به یکباره شدید و داغ شده اند.
جنگ ها متاسفانه همیشه مبتنی بر تدبیر نبوده اند. حماقت یک عامل بزرگ در وقوع جنگ ها بوده است. و اما واقعیت ها و محدودیت ها هم هستند. ضمن اینکه ایران باید تهدیدات اسرائیل را جدی تلقی کند. یعنی نباید اساس سیاست های خود را صرفا بر مبنای این تهدیدها بگذارد. همیشه پشت پرده بازی های باز، نقشه های پیچیده ای هم نهفته اند که باید درک شوند و برای این منظور وضعیت موجود باید با دقت ارزیابی گردد.
اسرائیل سال ها می گفت که برنامه هسته ای ایران فقط مشکل اسرائیل نیست بلکه مشکل همه دنیا است. بعضی از کشورها هم این حرف بی اساس را خریدند.
اما حتی آنها هم در عمل کاری که اسرائیلی ها را قانع کند نکردند. اسرائیل می خواست که آنها از مرز تحریم ها به سوی حمله نظامی به ایران بروند.
وقتی این اتفاق رخ نداد، اسرائیلی ها حرف خودشان را عوض کردند و بحث تهدید از سوی ایران را روی موجودیت خودشان متمرکز کردند. آنها، من جمله نتانیاهو نخست وزیر و ایهود بارک وزیر دفاع، حالا برنامه هسته ای ایران را  به عنوان تهدیدی برای موجودیت کشور خود مطرح می کنند.
این را هم بگویم که این طرز برخورد فقط درون بخشی از هیئت حاکمه دست راستی اسرائیل مطرح است. بخش نظامی و امنیتی، مخصوصا انان که سرکار نیستند و جرئت مخالفت دارند، مثل میردگان رئیس سابق موساد، با این بحث "خطر موجودیت" موافقت ندارند؛ اگرچه آنها هم ایران را یک تهدید جدی می دانند.
طبیعی است که طرفداران بحث "خطر ایران برای موجودیت اسرائیل" ، طرفدار جنگ و دیگران مخالف جنگ و یا حداقل مخالف جنگ مستقیم اسرائیل با ایران باشند.
اساس فکر دسته اول این است که مسوولان جمهوری اسلامی غیرمعقول هستند و بنیادگرائی مذهبی هم آنها را دو چندان خطرناک می کند! آنها حتی ممکن است حاضر باشند که برای نابود کردن اسرائیل کشور خودشان را هم نابود کنند.

مخالفین برعکس معتقدند که رهبران ایران معقول هستند و می دانند که هرگز نباید قدمی در جهت نابودی اسرائیل ورای شعار بردارند؛ چه در این صورت اسرائیل و آمریکا ، ایران را به ورطه جنگی دشوار می کشانند.
این گروه همچنین معتقد است که اسرائیل نباید پیشقدم جنگ بشود و باید بگذارد امریکا این کار را بکند. یک دلیل این ایده این است که آنها قدرت ارتش اسرائیل را برای نابود کردن ساختارهای پراکنده هسته ای ایران ناکافی می دانند.
تصادفاً آمریکا هم خیلی شبیه این گروه از اسرائیلی ها فکر می کند؛ البته با تفاوتهایی. آمریکا هم "ایرانِ دشمن" را یک تهدید می بیند؛ هم برای رقابتهای راهبردی خود با قدرت های تازه به دوران رسیده، هم برای منافع مستقیم خود در منطقه و هم برای حفظ دوستان و دست نشانده هایش در آن حوزه مهم از جهان.
آمریکا همچنین معتقد است که باید به هر شکلی که شده، جلوی ایران برای پیشروی به سوی بمب اتمی گرفته شود و برای این منظور خط قرمز خودش را گذاشته روی "تصمیم" دولتمردان ایران به ساختن یک سلاح هسته ای. این خط قرمز فرسنگها با خط قرمز اسرائیل که "غنی سازی در هر درجه ای از غلظت" است فرق دارد.
 این دو دیدگاه در عمل به دو برخورد و دو سیاستگذاری متفاوت می رسند: اسرائیل نمی خواهد هیچ خطری بکند و هیچ شانسی به ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت اتمی بدهد در حالی که آمریکا ایران را حتی در آینده نزدیک هم یک خطر حیاتی نمی بیند و حاضر است حوصله بیشتری بکند و فرصت بیشتری به تحریم ها بدهد که حکومت اسلامی را فلج کنند.  بدیهی است که دست راستی های اسرائیل بخواهند هرچه زودتر به ایران حمله نظامی بشود. آنها می گویند تحریم کارساز نخواهد بود.
در همین حال هم این دو موضع به ظاهر متضاد به همدیگر کمک می کنند: تهدیدات اسرائیل ، تحریم های آمریکا را بیشتر و موجه تر می کند در حالی که آمریکا هم با ممانعت از حمله اسرائیل به ایران، آبروی اسرائیل را که تهدید می کند ولی حمله نمی کند محفوظ نگه می دارد. اساس این بازی خریدن وقت بیشتر برای آماده کردن زمینه داخلی ایران در جهت ناآرامی است.
البته این را هم اضافه کنم که آمریکا جداً از جنگ با ایران واهمه دارد چرا که پیامدهای منطقه ای و جهانی وسیع خواهد داشت و وضعیت آمریکا هم طوری نیست که بتواند با این پیامدها به آسانی کنار بیاید. مثلا اقتصاد ضعیف آمریکا و دنیا ممکن است زیر بار قیمت سرسام آور نفت بشکند و یا ایران جنگ نامنظمی را در خلیج فارس و منطقه پیش ببرد که سالها نشود آن را خاتمه داد.
 به علاوه، وضعیت کشورهائی نظیرعراق و افغانستان و دیگرانی که "بهار عربی" را داشته اند اما حکومت هایشان هنوز تثبیت نشده، می تواند به سرعت و شدت بحرانی شود. حزب الله لبنان و حماس فلسطین هم می توانند دردسرهای غیر قابل پیشبینی ای برای اسرائیل و آمریکا بوجود بیاورند.
سوای این مسائل، مخالفت امریکا با حمله اسرائیل به ایران یک مبنای منطقی دیگر هم دارد: اسرائیل قدرت نظامی آن چنان بزرگی نیست که بتواند از پس ایران برآید و جایگاه های هسته ای پراکنده اش را به سرعت نابود کند.
هم بعد مسافت در این جا اهمیت دارد و هم تعداد هواپیماها و هم اینکه تکنولوژی لازم در اختیار اسرائیل نیست.
این ضعف ها را هیچکس بهتر از خود اسرائیلی ها نمی داند. پس تهدید لفظی دائمی آنها لزوما به جنگ ختم نمی شود و آمریکا هم به صرف این تهدیدات وارد بازی جنگ نمی شود.
 از همه مهم تر، آمریکا رهبران ایران را منطقی و معقول میداند و اعتقاد دارد که آنها به حفظ نظام شان بیشتر از داشتن بمب اتمی اهمیت می دهند. در همین حال آمریکایی ها جداً معتقدند که تحریم ها دارند اثر می بخشند و به زودی برای نظام ایران دردسر درست خواهد شد.
سوای تحریم، که تهدید اسرائیل هم آن را توجیه می کند، آمریکا کماکان به دنبال بی ثبات کردن ایران است و این سیاست را هم موفقیت آمیز می داند. به عبارت دیگر، آمریکا از تهدیدات اسرائیل بدش نمی آید ولی در همین حال هم به شدت نگران از دست دادن کنترل امور است.
تهدیدات اسرائیل برای خود اسرائیل هم کم فایده نیست؛ چرا که فشار دیگران را روی ایران زیاد می کنند. در همین حال اسرائیلی ها به عرب های دشمن ایران نزدیکتر می شوند و توجه دنیا به مسئله فلسطین هم تا حدودی کاسته می شود. اثر این تهدیدات بر روی ایران هم که زیاد بوده و خواهد بود: هم اثرات تحریمی و انزوائی و هم تاثیرات روحی و روانی.
 اما تهدیدات اسرائیل ضرر هم برایش داشته است. مثلا ایران در چارچوب این تهدیدات و تحریم ها و انزوای سیاسی، با همت بیشتری به سوی توسعه صنعت هسته ای و نظامی خود پیش رفته است. در واقع متعاقب هر تحریم و تهدیدی، ایران تعدادی سانتریفیوژ اضافه کرده است. به عبارت دیگر، این دعوای بین ایران و اسرائیل، اگر چه لفظی مانده و در آینده نزدیک هم احتمالا لفظی خواهد ماند، ولی هم اکنون رابطه بین دو کشور را به طور جدی خطرناک کرده است.
دقیقا همین حرکت منفی مارپیچی در جهت افزایش خصومت است که می تواند به یک برخورد نظامی بسیار خطرناک منتهی شود. در واقع منطق این خصومت آن را به سوی دعوا می برد مگر اینکه طرفین آن را قطع کنند.
رادیو اسرائیل و برخی از نشریات غربی مدعی شده اند که تعطیلی سفارت کانادا در تابستان امسال، ناشی از اطلاع دولت این کشور از حمله قریب الوقوع اسرائیل به ایران بوده است. در این باره چه نظری دارید؟
من نظر مخالف دارم. ایران و کانادا، بعد از ماجرای زهرا کاظمی در سال 2003 به تدریج دشمن شدند و این دشمنی در دوره دولت آقای استفان هارپر از 2006  تشدید شده است. 
در همین حال هم دولت دست راستی هارپر هر چه بیشتر طرفدار اسرائیل شده است. کانادا تنها کشوری بود که در سال 2009 به قطعنامه شورای امنیت در محکومیت اسرائیل برای حمله به نوار غزه رای منفی داد.
  آقای بیرد، وزیر امور خارجه کانادا، دلیل اصلی قطع رابطه با ایران را "در مخاطره بودن کارکنان سفارت خانه کانادا در تهران" اعلام کرد و سعی نمود واقعه حمله به سفارت بریتانیا را هم به شهادت بگیرد. اما ایشان همچنین خطر حیاتی ایران برای اسرائیل و "وضعیت حقوق بشر در ایران"  را هم یاد آور شد.

 واقیت این است که این تصمیم به قطع رابطه، بلافاصله بعد از کنفرانس کشور های غیر متعهد در ایران گرفته شد. به اعتقاد من به درخواست اسرائیل و آمریکا، کانادا این حرکت را جهت خنثی کردن تبلیغات ایران بعد از اجلاس سران غیرمتعهدها در خصوص منزوی نشدن در نظام بین الملل، انجام داد.  در اینکه اسرائیل روی تصمیم اقای هارپر تاثیر داشته است شکی نیست اما اینکه این تصمیم به دلیل حمله قریب الوقوع اسرائیل به ایران اتخاذ شد درست نیست. 
در سال 1980، چند روز قبل از حمله ارتش آمریکا به طبس، بریتانیا همه دیپلمات های خود را از ایران خارج کرد. آیا شباهت اقدام اخیر دولت کانادا با تصمیم 32 سال پیش بریتانیایی ها، نگران کننده نیست؟
 نه، چنین نیست. اگرچه روابط کانادا و اسرائیل در دوره هارپر بسیار دوستانه بوده است اما این دو کشور هنوز در سطح نظامی و امنیتی با هم همکاری گسترده و راهبردی ندارند.
از طرف دیگر، با شناختی که از دولت نتانیاهو داریم و باتوجه به فرهنگ مخفی کاری نظامی اسرائیل، بعید می نماید که دولت اسرائیل چنان نقشه بسیار سری ای را از قبل در اختیار دولت هارپر گذاشته باشد.
اسرائیلی ها حتی به امریکائی ها هم اعتماد نمی کنند و در عملیات گذشته علیه تاسیسات اتمی عراق و سوریه، هرگز امریکائی ها را از قبل مطلع نکردند. برعکس، همکاری نظامی- امنیتی امریکا و انگلستان سابقه طولانی دارد که نمونه بارزتر آن در رابطه با ایران در کودتای 1332 است.
نشریه ساندی تایمز ماه قبل گزارش داد که ممکن است اسرائیل با بمب مغناطیسی به ایران حمله و سیستم برق و مخابرات ایران را به کلی قطع کند و آمریکا هم از این بابت نگران است. آیا فضای بین المللی به اسرائیل اجازه چنین کاری می دهد؟
اگر اسرائیل یک روز تصمیم بگیرد که به ایران حمله کند، مطمئن باشید که از همه قدرت و امکانات خود استفاده خواهد کرد. اصولا اسرائیلی ها وقتی امنیت آنها مطرح باشد رعایت هیچ چیزی را نمی کنند و افکار عمومی برایشان اهمیتی نخواهد داشت. این را هم اضافه کنم که این حرف حمله به تاسیسات برق ایران، در آمریکا هم شایع بوده و احیاناً بخشی از گزینه ای خواهد بود که در یک جنگ احتمالی علیه ایران به کار گرفته خواهد شد.

 واقعیت این است که اگر قرار باشد به جمهوری  اسلامی حمله شود، این امر طوری پیش خواهد رفت که حداکثر ضربه را به ایران بزند. نه اسرائیل و نه آمریکا هرگز جمهوری اسلامی را زخمی به حال خود رها نخواهند کرد. یک ایران زخمی بیشترین خطر را برای دشمنانش خواهد داشت.
احتمال دارد که اسرائیل بخواهد از فرصت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای حمله به ایران استفاده کند؟
  نه، اسرائیل هرگز چنین خطایی نمی کند. اسرائیلی ها می دانند که هر نوع دخالت واضح در انتخابات آمریکا برایشان خطرات استراتژیک در درازمدت خواهد داشت. به علاوه، اسرائیل با چنین حمله ای نتیجه عکس خواهد گرفت؛ برای اینکه بلافاصله معلوم خواهد شد که هدف از حمله چه بوده است. اعتقاد دارم آقای رامنی هم هرگز حاضر به قبول چنین "محبتی" از سوی دوست خود آقای ناتانیاهو نخواهدبود.
حمله احتمالی اسرائیل به ایران، به سود اوباماست یا میت رامنی؟
اگر اسرائیل دیوانه شود و قبل از انتخابات آمریکا به ایران حمله کند، که تقریبا احتمالش صفر درصد است، آن وقت دودش به چشم خودش خواهد رفت؛ چون ناخواسته باعث انتخاب دوباره اوباما می شود. آمریکایی ها فوراً خواهند فهمید که هدف حمله چه بوده و دقیقا در جهت عکس آن هدف رای خواهند داد.  بازنده اصلی آقای رامنی و خود اسرائیل خواهد بود.
 

ممکن است جمهوریخواهان ، اسرائیل را به حمله نظامی به ایران ترغیب کنند تا شانس پیروزی شان در انتخابات بیشتر شود؟
نه؛ چون جمهوریخواهان می دانند که آمریکائیها و افکار عمومی جهان را علیه خود تهییج خواهند کرد و در این صورت، انتخابات را هم حتما می بازند. به علاوه، وضع جمهوریخواهان در این انتخابات بد نیست و حتی احتمال برد در شریط فعلی را دارند. ولی حتی اگر جمهوریخواهان می دانستند که انتخابات را خواهند باخت باز هم دست به این دیوانگی "تحریک اسرائیل به جنگ" نمی زدند. یادمان باشد که جنگ اسرائیل علیه ایران تبعات درازمدت ملی، منطقه ای و جهانی خواهد داشت و به شکلی خود جمهوریخواهان را هم می تواند در آتش خودش بسوزاند.
برخی هم معتقدند اگر قرار باشد ایران درگیر جنگ با جهان غرب شود، جنگ را خود ایران با هدف کاستن از فشار روزافزون تحریم ها آغاز می کند. نظر شما در این باره چیست؟
من مخالف این فکر هستم. ایران می داند که حریف غرب نیست و اگر بخواهد جنگی را علیه هرکشوری در منطقه و یا ورای آن شروع کند به سرعت در آتش آن می سوزد. شروع جنگ از سوی ایران برابر خواهد بود با نابودی کامل کشور و نه فقط نظام سیاسی. 
از دید من رهبران جمهوری اسلامی معقول تر از آن هستند که پیامد فاجعه آمیز جنگ با غرب را برای نظام  و ایران درنیابند. برعکس، به نظر من، حتی اگر به جمهوری اسلامی حمله بشود، پاسخ تهران شتابزده و انقلابی نخواهد بود.
اگر تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، ایران درگیر جنگ نشود، آیا تغییر رئیس جمهور می تواند زمینه ساز تغییر فضای بین المللی موجود در جهان غرب به سود ایران شود؟
بستگی دارد که چه کسی انتخاب شود.  متاسفانه جمهوری اسلامی فردی را که غرب ایشان را مسئله ساز نداند در درون خود ندارد. همه آنانی که ممکن است در این لحظه مورد پسند حاکمان تهران باشند کم و یا زیاد در غرب به عنوان مسئله ساز و نه مسئله حل کن دیده می شوند. این درک غرب ممکن است درست نباشد ولی درک و واقعیت در دنیای سیاست، مخصوصا روابط خارجی، برابرند. البته در یک انتخابات آزاد امکان انتخاب شدن فردی که بتواند با غرب کنار بیاید و مدیریت سالم تری را بر ایران حاکم کند وجود دارد.
 من امیدوارم با توجه به شرایطی که وجود دارد، انتخابات ریاست جمهوری آزاد و عادلانه برگزار کند. واقعیت این است که بحران های سیاسی، اقتصادی و بین المللی حادی ایران را تهدید می کنند و کشور نیاز به انسجام سیاسی و اتحاد ملی دارد تا بتواند از این بحران ها بیرون بیاید.

در جایی اشاره کرده بودید که قصد دارید کاندیدای ریاست جمهوری ایران شوید. هدف شما از این اقدام چیست و آیا فکر می کنید شانسی برای تایید صلاحیت دارید؟
خبر شما درست است. من در نظر دارم که کاندیدا شوم و در آینده نزدیک در صورتی که شرایط اجازه بدهد این موضوع را رسما اعلام خواهم کرد. من هم اکنون برنامه انتخاباتی مفصلی نوشته ام و در آن به طور مشروح توضیح داده ام که چرا دارم وارد این عرصه می شوم، چرا فکر می کنم که واجد شرایط هستم، اگر انتخاب بشوم برای کشور (مردم و سرزمین) چه کار خواهم کرد، و بالاخره چرا باید نظام و مردم به من شانس خدمت بدهند.
نمی دانم شورای نگهبان چه تصمیمی خواهد گرفت. متاسفانه عده ای قبل از اینکه شورای نگهبان در باره من تصمیم بگیرد مرا رد صلاحیت می کنند! آنها ادعا دارند که شورای نگهبان مرا تایید نخواهد کرد. من این برخورد را سالم نمی دانم و فکر می کنم همه آنهایی که دلشان در گرو یک ایران بهتر است باید کمک کنند که صلاحیت من و دیگرانی که شرایط لازم را دارند تایید شود.
واقعیت این است که وضعیت فعلی ما بسیار شکننده شده است و ادامه آن مشکل ساز خواهد بود. در چنین شرایطی، گزینه سازان حرفه ای بدنبال براندازی و انقلاب و آشوب و حتی تحمیل جنگ به ایران هستند.
گزینه من انتخابات آزاد و عادلانه است و فکر می کنم که تنها از این مسیر است که نظام اسلامی و مردم ایران به آینده ای شکوفاتر نائل خواهند شد. با ورود به صحنه رقابت در انتخابات ریاست جمهوری آتی، امیدوارم بتوانم این نهاد مهم را حفظ کرده و رشد و ارتقاء دهم و در این راه نیز به کمک همه ایرانیان نیاز دارم.

صادق خرازی: از نظر آمریکایی‌ها کار دولت احمدی نژاد به پایان رسیده

صادق خرازی معاون وزارت امور خارجه ایران در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی بود
صادق خرازی، معاون وزارت امور خارجه ایران در دولت محمد خاتمی و از اعضای هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی گفته است که در صورت پیروزی مجدد باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این کشور با دولت فعلی ایران گفت و گو نخواهد کرد.
سخنان آقای خرازی در جریان شرکت او در میزگردی در موسسه دیپلماسی ایرانی درباره انتخابات آمریکا ایراد و متن آن در این وب سایت منتشر شده است.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روز ششم نوامبر (شانزدهم آبان) برگزار خواهد شد. هر دو نامزد این دوره از انتخابات از حزب جمهوریخواه و دمکرات بخشی از تبلیغات انتخاباتی خود را به ایران اختصاص داده‌اند.
آقای خرازی در میزگردی بررسی انتخابات آمریکا در تهران، گفته که او "هر گونه تحولی در روابط دوجانبه ایران و آمریکا را تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران منتفی و غیرعملی" می داند.
او گفته آمریکایی ها "خوب فهمیده اند که موضوع روابط خارجی تابعی از حیطه اختیارات بالاترین مقام نظام اسلامی یعنی رهبری است چرا که آنها حاضر نبوده و نیستند با آقای احمدی ن‍ژاد مذاکره کنند و با دولت ایشان مسائل را حل و فصل نمایند. دولت و رئیس جمهوری که ایام ماندگاریش مستعجل است و موقعیت بسیار منفی در داخل سیستم سیاسی خود آمریکا به دلیل ارائه برخی شعارها دارد."
معاون پیشین وزارت امور خارجه ایران گفته است که در سفر اخیر محمود احمدی ن‍ژاد به نیویورک "نشانه های آشکاری از تمایل ایشان به مذاکره با آمریکا دیده شد ولی آمریکایی ها هیچ اهمیتی به این مواضع ندادند و این رویکرد واکنش جدی از سوی آنها را در برنداشت چرا که از نظر آمریکایی ها کار دولت احمدی ن‍ژاد در ایران به پایان رسیده است."
اشاره آقای خرازی به ابراز تمایل آقای احمدی نژاد به مذاکره با دولت آمریکا بود که طی سفر اخیرش به نیویورک مقر سازمان ملل متحد، دست کم در پنج گفت و گو و مصاحبه آن را تکرار کرد.
آقای خرازی گفته "واضح است که دولت آقای احمدی ن‍ژاد تلاش می کند در روزهای پایان کار خود این موفقیت مذاکره با امریکا را به نام خود سکه بزند که مشکل رابطه با آمریکا را این دولت حل کرده است. در حالی که بزرگان کشور اهداف این عده در دولت را خوب می فهمند و اجازه این کار را نمی‌دهند."
وی همچنین درباره رویکرد دولت آینده آمریکا نسبت به ایران پیش بینی کرده است "هرگونه بحث حمله نظامی در مورد ایران بیشتر یک جنگ روانی و شعار تبلیغاتی محسوب می شود. اما تحریم در دستور کار آمریکا قرار خواهد داشت."
او از نحوه مواجهه ایران با تحریم های صورت گرفته علیه این کشور انتقاد کرده و گفته است "اشتباهی که از سوی ما صورت گرفت این بود که در مذاکرات خود، علائمی از کارآیی سیاست موفق تحریم ها نشان داده شد و این مسئله آنها را در دنبال کردن سیاست تحریم جدی تر کرده است."
آقای خرازی گفته "به زعم من این خدمت به ملت نیست که برخی حضرات برای توجیه و فرافکنی در خصوص ضعف های مدیریتی خود، مسئله تحریم ها را پیش می کشند . به نظر من بحران مدیریت در کشور را نباید به پای تحریم بگذاریم."
معاون پیشین وزارت امور خارجه ایران گفته است که مقامات دولت فعلی این کشور "تصور دقیقی از مسائل خود و مدیریت بحران ندارند و همه سوء مدیریت های خود را به پای تحریم می گذارند."
او گفته دولت ایران "با گره زدن مشکلات اقتصادی با بحث تحریم ها، تمایل خود را به مذاکره با آمریکا نشان می دهد."
مقام های دولت ایران از جمله محمود احمدی نژاد می گویند که تحریم ها بر اقتصاد ایران اثر گذاشته و آیت الله علی خامنه ای رهبر این کشور، تحریم ها را "غیرمنطقی و وحشیانه" خوانده است.
اصلاح طلبان ایران و رابطه با آمریکا
صادق خرازی به جز معاونت وزارت امور خارجه در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مدتی هم سفیر این کشور در فرانسه و عضو تیم مذاکرات اتمی بود.
اعضای این تیم در دوره سیاست اعتماد سازی و تنش زدایی در پی برقراری روابط نزدیک با کشورهای غربی از جمله عادی سازی مناسبات با آمریکا بودند.
محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی، در خاطراتش می گوید که این تیم در نامه ای که او آن را به جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا رساند، پیشنهاد رفع مسائل بین دو کشور و عادی سازی روابط را داده بود.
با این همه دولت محمد خاتمی علیرغم گزارش های حاکی از تمایل به عادی سازی روابط با آمریکا در این زمینه ناکام بود اما برای اولین بار در دوره جمهوری اسلامی، آیت الله علی خامنه ای، به دولت محمود احمدی نژاد اجازه مذاکره مستقیم با آمریکا بر سر مسائل عراق را داد.
این مذاکرات به مسائل عراق محدود ماند و علیرغم ابراز تمایل باراک اوباما در روزهای نخست ریاست جمهوری خود به عادی سازی روابط با ایران، جمهوری اسلامی به این ابراز تمایل واکنش منفی نشان داد.
در حال حاضر ایالات متحده با تشکیل اجماع بین‌المللی کم سابقه، تحریم های شدیدی علیه ایران اعمال کرده است.

تماس تلفنی غضبناک احمدی نژاد با نوری مالکی درباره ی بازرسی هواپیمای ایرانی

یک روزنامه عراقی به نقل از منبعی دولتی به تماس تلفنی غضبناک احمدی نژاد با نوری المالکی اشاره کرده و از قبیح خواندن اقدام عراق در راستای فرودآوردن هواپیمای تجاری ایران و بازرسی آن توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه بغداد در تماس تلفنی رئیس جمهوری  ایران سخن گفته است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب» ؛ روزنامه عراقی شفق نوشت که رئیس جمهور ایران اقدام عراق در فرودآوردن هواپیمای تجاری ایران و بازرسی آن توسط عراق در تماس تلفنی با نخست وزیر عراق را وقیح خوانده است.
مالکی برای احمدی نژاد بر این تأکید کرد که این چنین اقدامتی صرفاً تشریفاتی و مورد هدف قراردادن ایران نیست. این چنین اقدامی در راستای اثبات عدم وجود سلاح و مهمات در هواپیماهای ایرانی که از آسمان عراق به سوریه تردد می کنند به جوامع بین المللی، بعمل می آید.
این منبع اضافه می کند: با ارائه ی این توضیحات از سوی نخست وزیر عراق به رئیس جمهور ایران، دیگر بحرانی در روابط دیپلماتیک و اقتصادی در بین ایران وعراق پیش نخواهد آمد.

۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

تاکید رئیس جمهور اسرائیل بر اثرگذاری تحریم‌ها علیه ایران

شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل.
شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل، روز دوشنبه، هشتم آبان، با انتشار بیانیه‌ای گفت که به نظر او تحریم‌ها علیه ایران شروع به تأثیرگذاری کرده‌ است.

در همین روز یکی از مقام‌های ارشد ارتش اسرائیل که نخواسته نامش فاش شود نیز با اشاره به این تحریم‌ها گفت که تحریم‌های بین‌المللی باعث شده تا کمک‌های ایران به حزب‌الله لبنان کاهش پیدا کند.

نظر شیمون پرز در مورد تأثیر تحریم‌ها علیه ایران در بیانیه‌ای از سوی دفتر او منتشر شد و انتشار این بیانیه پس از دیدار آقای پرز با ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا، صورت می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ژنرال دِمپسی روز یک‌شنبه برای شرکت در رزمایش مشترک پدافند موشکی اسرائیل و آمریکا که به گفته دو کشور بزرگ‌ترین مانور مشترک در تاریخ همکاری‌های دو کشور است وارد اسرائیل شده‌ است.

به نوشته این خبرگزاری، رئیس جمهوری اسرائیل پس از این دیدار اظهار داشت که «تحریم‌ها علیه ایران دارد نتایجی از خود نشان می‌دهد» و افزود که «فکر می‌کنم همه موافقند که باید با گزینه‌های غیرنظامی شروع کرد و در عین حال تمامی گزینه‌ها را نیز روی میز نگه داشت.»

وی با اشاره به مناقشه هسته‌ای با ایران افزود که «اگر بتوانیم این را از راه دیپلماسی به سرانجام برسانیم خیلی بهتر خواهد بود».

از سوی دیگر خبرگزاری آسوشیتدپرس روز دوشنبه نوشت که یکی از مقام‌های ارشد نظامی اسرائیل بر این باور است که تحریم‌ها علیه ایران از امکانات جمهوری اسلامی برای کمک به گروه حزب‌الله لبنان کاسته است.

بنا بر این گزارش، وی در این خصوص گفته‌ است که «تحریم‌ها باعث شده تا مبلغ کمک‌هایی که حزب‌الله از ایران دریافت می‌کند کاهش پیدا کند»، ولی این مقام برای این گفته خود شواهدی ارائه نکرده‌ است.

این مقام ارشد اسرائیلی اما افزوده که با وجود کاهش کمک‌های ایران به حزب‌الله نسبت به چهار یا پنج سال پیش، این کمک‌ها «همچنان مبلغ چشمگیری را دربر می‌گیرد»؛ وی میزان این کمک‌ها را «صدها میلیون دلار در سال» تخمین زده‌ است.

به نوشته آسوشیتدپرس، سازمان حزب‌الله لبنان هنوز واکنشی به این سخنان مقام اسرائیلی نداشته است.

حزب‌الله لبنان که از گروه‌های وابسته به ایران به‌ شمار می‌آید در مرز شمالی اسرائیل مستقر است و در درگیری‌های سال ۲۰۰۶ با اسرائیل تعداد چهار هزار راکت به خاک اسرائیل پرتاب کرد.

مقام‌های اسرائیلی تخمین می‌زنند که حزب‌الله لبنان در حال حاضر ۴۰ هزار راکت در اختیار داشته باشد و قدرت نظامی حزب‌الله را بیشتر از ارتش دولتی لبنان برآورد می‌کنند.

حزب‌الله از سال ۲۰۰۶ از دست زدن به هر نوع تحرکی علیه اسرائیل خودداری می‌کرد، اما در روزهای اخیر با فرستادن پهپاد ساخت ایران به آسمان اسرائیل باعث نگرانی اپوزیسیون لبنان شده است.
 
اسرائیل و قدرت‌های غربی که از برنامه هسته‌ای ایران نگران‌اند می‌کوشند از طریق تحریم و همچنین منتفی ندانستن حمله نظامی، مقام‌های ایرانی را به چشم‌پوشی از این برنامه وادار کنند؛ سران جمهوری اسلامی این نگرانی‌ها را بی‌پایه قلمداد می‌کنند.

۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه

رئیس دفتر آیت الله خامنه ای: اگر رهبر بخواهد، دفاع مقدس تکرار می شود

آقای محمدی گلپایگانی گفته است که "جوانان، مردان و زنان این سرزمین لحظه ای در دفاع از مملکت، نظام و رهبر خود دریغ نخواهند کرد"
محمد محمدی گلپایگانی رئیس دفتر آیت الله خامنه ای گفت: "مطمئن هستم اگر روزی لازم شود و فرمانده کل قوا اراده فرمایند باز دفاع مقدس تکرار خواهد شد."
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای محمدی گلپایگانی در جمع عده ای از پرسنل نیروی هوایی ایران گفت که "جوانان، مردان و زنان این سرزمین لحظه ای در دفاع از مملکت، نظام و رهبر خود دریغ نخواهند کرد و تا آخر پای انقلاب خود ایستاده اند".

همزمان، غلامعلی رشید جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در اشاره ای دیگر به تجربه جنگ ایران و عراق گفت: "دشمنان ملت ایران در صورت خطا به سرنوشت صدام و رژیم سرنگون شده او دچار خواهند شد. "
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سرلشگر رشید در جمع فرماندهان نیروی دریایی ارتش هشدار داد که در صورت "اقدام نظامی دشمنان" و درگرفتن جنگ، "در آن جنگ تکلیف دشمن تعیین خواهد شد".
در ماه های اخیر و به موازات مطرح شدن گمانه زنی هایی در مورد احتمال حمله نظامی به ایران، بسیاری از مسئولان نظامی و سیاسی ایران به طرح هشدارهایی راجع به عواقب بروز این حمله پرداخته‌اند.
در خبرسازترین اظهار نظر در این زمینه، در ابتدای مهر ماه گذشته محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هشدار نسبت به وقوع جنگ با اسرائیل گفت که "همه باید برای جنگ آینده آماده شویم".
آقای جعفری "دشمنی اسرائیل" را جدی خواند و پیش بینی کرد که "تهدیدات و دشمنی" اسرائیل با ایران "نهایتا به درگیری فیزیکی ختم می‌شود."
در پی انعکاس رسانه ای گسترده اظهارات سرلشگر جعفری در داخل و خارج ایران، وی سخنان قبلی خود را اصلاح کرد و گفت که ایران مورد حمله نظامی قرار نخواهد گرفت.
چند روز بعد از آن، مسعود جزایری رئیس ستاد تبلیغات دفاعی در ایران و معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیروهای مسلح "بعضی از مسئولان" را متهم کرد که "به شائبه بروز جنگ علیه کشور کمک می‌کنند".
وی مطالب رسانه های خارجی در مورد تهاجم نظامی علیه ایران را "جنگ روانی" دانست و گفت: "متاسفانه نحوه برخورد بعضی مسئولان با این عملیات روانی دشمن به نحوی است که ناخواسته در زمین دشمن بازی می‌کنند."
سرتیپ جزایری به آن گروه از مسئولان "کشوری و لشگری" ایران که "به شائبه بروز جنگ کمک می کنند" توصیه کرد که "مراقب نحوه موضع‌گیری‌های خود باشند" و "پاسخ رسانه‌ای یاوه‌گویی‌های اسرائیلی‌های منفور را به دیگران بسپارند".
در واکنشی جداگانه به اظهارات فرمانده سپاه، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اظهار داشت: "من از برخی افراد در داخل می‌خواهم حرف‌هایی نزنند که خواسته‌های دشمن را محقق کند، نگویید که جنگ قطعی است."
در نیمه مهرماه، حسن فیروزآبادی رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران نیز به انتقاد از افرادی پرداخت که "به‌گونه‌ای صحبت می‌کنند که این تصور در بین مردم ایجاد می‌شود که گویی می‌خواهد جنگ شود".
سرلشگر فیروزآبادی افزود: "وقتی یک فرمانده نظامی حرف می‌زند باید بداند که از صحبت او برداشت سیاسی و امنیتی می‌شود."

نماینده مجلس: خواسته‌های مداخله‌جویانه هیئت اروپایی را نمی‌پذیریم

کاظم جلالی، رئیس گروه روابط پارلمانی ایران: اعطای جایزه به محکومین دادگاه‌های صالحه را محکوم می‌کنیم
پس از اعلام خبر لغو سفر هیئت پارلمانی اروپا به ایران از سوی رسانه‌های جمهوری اسلامی، رئیس گروه روابط پارلمانی ایران ضمن محکوم کردن اعطای جایزه ساخاروف به نسرین ستوده و جعفر پناهی گفت گره زدن این سفر به خواسته‌های «مداخله‌جویانه» قابل پذیرش نیست.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، کاظم جلالی روز شنبه، ششم آبان‌ماه، در واکنش به درخواست هیئت اروپایی برای دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی، گفت: «پارلمان اروپایی با این عمل نابخردانه خود مانع از انجام سفر شده که به هیچ وجه قابل توجیه نبوده و مسئولیت تبعات آن در عدم انجام سفر، متوجه آن پارلمان است.»

وی در ادامه گفت: «این که در آستانه انجام سفر، تحقق آن (سفر) به برخی خواسته‌های مداخله‌جویانه و غیرمنطقی گره زده شود و به بهانه اعطای جایزه به محکومین دادگاه‌های صالحه فضاسازی‌های سیاسی و تبلیغی جهت‌دار دنبال گردد، قابل پذیرش و قابل درک» نیست.

پارلمان اروپا پنجم آبان‌ماه اعلام کرد که هیئت اعزامی‌اش به ایران خواهان دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی، برندگان جایزه ساخاروف، است که به دنبال آن جمهوری اسلامی این درخواست را رد کرد و رسانه‌های جمهوری اسلامی، پیش از پارلمان اروپا، از لغو این سفر خبر دادند.

ساعاتی پس از اعلام این خبر از سوی ایران، یک منبع پارلمان اروپا به خبرگزاری فرانسه گفت این سفر پس از مخالفت ایران با درخواست هیئت پارلمانی اروپا لغو شد.

این منبع افزود که اعضای این هیئت آماده سفر به تهران بودند که تاریا کرونبرگ، رئیس این هیئت، در تماسی تلفنی از سوی جمهوری اسلامی، مطلع شد که این هیئت اجازه دیدار با برندگان جایزه ساخاروف را ندارد.

رئیس گروه روابط پارلمانی جمهوری اسلامی ششم آبان‌ماه در خصوص این جایزه گفت: «اعطای جایزه به اشخاصی که به دلیل جرایم ارتکابی در دادگاه صالحه، به صورت شفاف و بر اساس موازین قانونی محاکمه و احکام آنها صادر شده، نشان‌دهنده بی‌اعتنایی پارلمان اروپایی به قوانین و عدم احترام آنها به موازین حقوقی و حاکمیت ملی کشورها است و به همین جهت ما اعطای جایزه به این گونه محکومین را که با اهداف سیاسی صورت گرفته، محکوم می‌کنیم.»

نسرین ستوده، فعال حقوق بشر که از دو سال پیش در ایران زندانی است، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال زندان و جعفر پناهی نیز که در حال حاضر به قید وثیقه آزاد است، به همین اتهام به شش سال حبس تعزیری و ۲۰ سال ممنوعیت کاری محکوم شده است.

مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا، پنجم آبان‌ماه گفته بود که هیئت نمایندگان اروپا قصد دارد در سفر خود به ایران پیام تبریک وی را به نسرین ستوده و جعفر پناهی ارائه کند و افزوده بود در صورتی که دولت ایران مانع این دیدار شود، این هیات فورا ایران را ترک خواهد کرد.
 
به گزارش وب‌سایت پارلمان اروپا قرار بر این بود که پنج تن از نمایندگان پارلمان اروپا روز یک‌شنبه، هفتم آبان‌ماه، وارد تهران شده، با نمایندگان مجلس و دیگر مقام‌های ایران دیدار کرده و ۱۲ آبان‌ماه ایران را ترک کنند.

گزارشی از عملکرد ۱۶ کشور در قبال وضعیت حقوق بشر در ایران

رادیو فردا :همزمان با حضور احمد شهید، گزارشگر ویژه در امور حقوق بشر ایران در کمیته حقوق بشر سازمان ملل، اتحاد برای ایران شبکه‌ای از فعالان مدنی، گزارشی منتشر کرده است که در آن، ‌رویکرد ۱۶ کشور را در قبال مسئله حقوق بشر در ایران بررسی کرده است.
در این گزارش ۵۰ صفحه‌ای علاوه بر مرور عملکرد به کشور‌ها پیشنهاد شده است که تعهد خود را نسبت به مسائل حقوق بشری ایران نشان دهند و به آزادی زندانیان عقیدتی – سیاسی و آزادی بیان و تجمعات و لغو حکم اعدام در ایران کمک کنند.


در همین باره  رادیوفردا، گفتگویی کرده با دخی فصیحیان، مدیر برنامه‌ها در اتحاد برای ایران مقیم واشنگتن دی سی که نویسنده اصلی این گزارش است.
خانم فصیحیان عملکرد این شانزده کشور، از جمله آمریکا، برخی کشورهای اتحادیه اروپا، شرق آسیا و آمریکای جنوبی را چگونه ارزیابی کردید؟
 ما تصمیم گرفتیم که بر چند شاخص از سیاست گذاری تمرکز کنیم. این شاخص‌ها از سویی نگاه می‌کنند به اینکه کشور‌ها در حوزه جمعی چگونه با موضوع حقوق بشر روبرو می‌شوند، مثلا در مورد قطعنامه‌های حقوق بشری درباره ایران. یا اینکه در روابط دو جانبه‌شان، که چگونه با این موضوع مواجه می‌شوند. آیا مثلا تحریم‌های حقوق بشری بر تهران اعمال کرده‌اند. یا برخوردشان با پناهجویان ایرانی چگونه است.

دخی فصیحیان نویسنده اصلی گزارش اتحاد برای ایران

​​​​​​​​در نتیجه ما معیار امتیازدهی به کشور‌ها را به سه مورد محدود کردیم. اینکه چگونه در مجمع عمومی به قطعنامه‌های حقوق بشری مرتبط با ایران رای داده‌اند. چراکه موضوعی کاملا مشخص و آشکار است. رای موافق، ‌مخالف یا ممتنع. مضاف بر آن «بررسی دوره‌ای و جهانی حقوق بشر» است که هر چهار سال وضعیت حقوق بشر در یک کشور مرور می‌شود که مورد ایران دقیقا در سال ۲۰۱۰ و در جریان اعتراضات خیابانی بود. و رای دهی به این مورد هم، از جمله شاخص‌های گزارش ماست؛ اینکه دولت‌ها چه صحبتهایی درباره رخدادهای ایران کردند و چه رویکردی داشتند. و در ‌‌نهایت مورد سوم هم این است که ببینیم آیا کشور‌ها اقدامات هدفمند فردی انجام داده‌اند یا خیر.


می‌توانید بگویید که بررسی این عملکرد چه اهمیتی داشت که اتحاد برای ایران یک سال برای گردآوری آن تلاش کرد؟

من فکر می‌کنم اهمیت این موضوع در این است که بین ایرانی‌ها، ‌خصوصا فعالان حوزه حقوق بشر، یک تصویر واحد وجود دارد، آن هم اینکه جامعه بین المللی آنچه که باید را در قبال مسئله حقوق بشر ایران انجام نداده است. و با زیر ذره بین بودن مسائلی چون پرونده هسته‌ای ایران و احتمال درگیری نظامی با ایران، موضوع حقوق بشر به حاشیه رفته است. خصوصا پس از اتفاقاتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران افتاد، و اعتراضات خیابانی شکل گرفت.

وضعیت حقوق بشر در ایران بسیار بد و شکلی مزمن به خود گرفته است. جامعه بین المللی نباید صبر کند تا به یکباره سی هزار نفر جان خود را از دست بدهند، تا اقدامی جدی بکند. ما با این گزارش می‌خواهیم مسئولیت کشور‌ها را به آن‌ها یادآوری کنیم و در عین حال برای اینکه بتوانیم به عنوان یک سازمان پیشنهاداتی بدهیم که از اینجا به بعد چگونه می‌توان پیش رفت، باید ابتدا مروری می‌کردیم بر اینکه تا کنون عملکرد چگونه بوده است.

در بررسی که شما از عملکرد این شانزده کشور کردید، آیا موردی بود که شما را شگفت زده کرد، مثلا موردی که انتظارش را نداشتید؟

ما وقتی این تحقیق را آغاز کردیم می‌دانستیم که عملکرد کشور‌ها نسبتا ضعیف بوده است، ‌ شاهد این موضوع هم این است که ما در حال حاضر موضوع حقوق بشر ایران را در دستور اصلی کار نمی‌بینیم. اما اگر صادقانه بگویم وقتی تحقیق به پایان رسید، عملکردی ضعیف‌تر از آنچه که ما توقع داشتیم را نتیجه گرفتیم.
مثلا برای ما خیلی تعجب آور بود که اکثریت این شانزده کشور، مثل آفریقای جنوبی، کره جنوبی و برزیل در زمانی که حکومت ایران به روی مردم آتش گشود در سال ۲۰۰۹، و مثلا کسی مثل ندا کشته شد، واکنشی نشان ندادند. به این کشور‌ها می‌توانید ترکیه و اندونزی را هم اضافه کنید. و نکته اینجاست که این‌ها کشورهای تقریبا دمکراتیکی هستند. حال موضوع این است یا این کشور‌ها واقعا نمی‌دانستند چه اتفاقی در این رخ می‌دهد یا اینکه به مسئله پشت کردند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه وقتی ما به نحوه رای دهی کشور‌ها می‌پرداختیم، متوجه شدیم که روسیه ِ‌ زمان یلتسین، ‌به قطعنامه‌های نقض حقوق بشر در ایران رای موافق می‌داده، و با آمدن ولادیمیر پوتین بود که روسیه دیگر از این قطعنامه‌ها حمایت نکرد. و روسیه این روز‌ها از کشورهای بسیار نزدیک به حکومت ایران است. در نتیجه جالب است که ببینیم کشور‌ها چگونه در زمان تغییر رفتار با شهروندان خودشان، شیوه رای دادنشان در محکوم کردن کشور دیگر، ‌تغییر می‌کند.
آن‌چیزی که ما سعی کردیم بر آن تاکید کنیم این است که این قطعنامه‌ها باید آنطور که استحقاق دارند، ‌مورد توجه قرار گیرند. این یک مسئولیت است. کشور‌ها باید در باره نقض حقوق بشر سخن بگویند. در نتیجه من فکر می‌کنم این گزارش تلاشی بی‌سابقه است که عملکرد کشور‌ها در زمینه مسئولیت‌هایشان را زیر ذره بین گذاشته است، ‌ ما تصمیم داریم این گزارش‌ها را به صورت دوره‌ای منتشر کنیم و این عملکرد را بررسی کنیم، ‌ و امیدواریم که بتوانیم با برخی از این کشور‌ها وارد گفتگو شده و راههای پیشنهادی خود را به مرحله اجرا در آوریم.

بررسی روزنامه های صبح تهران؛ شنبه ششم آبان


روزنامه‌های تهران امروز، جام جم و رسالت در شماره شنبه گزارش‌هایی از «اتهام مقامات دولت به یکدیگر درباره گرانی» منتشر کرده‌اند.
 
روزنامه‌های اعتماد و تهران امروز بازتاب «شایعه ‌مذاکرات محرمانه تهران- واشینگتن» را در رسانه‌های داخلی و خارجی مورد توجه قرار داده‌اند و روزنامه اعتماد نوشته است که «حتی برخی منابع خبری» می‌گویند که در این مذاکرات علاوه بر علی‌اکبر ولایتی، «اصغر حجازی از مسئولان بیت رهبری» نیز حضور داشته است.
 
روزنامه دنیای اقتصاد از ترور دو مامور نیروی انتظامی در شهرستان «سرباز» خبر داده است، اما در همین حال روزنامه حمایت، وابسته به قوه قضائیه، گزارش داده که دادستان زاهدان «اطلاع‌رسانی افراد غیرمسئول درباره حوادث سیستان و بلوچستان» را ممنوع کرده است.
 
روزنامه اعتماد گفت‌و‌گو با معصومه ابتکار، رضا سیف‌اللهی و یادداشتی از عباس عبدی در ضمیمه «جست‌و‌جو»ی خود را منتشر کرده و نوشته است که «گروگان‌گیرهای دیروز از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می‌گویند».
 
شهرام شریف در یادداشتی با عنویان «موبایل و کامپیو‌تر؛ اولویت آخر؟» در روزنامه دنیای اقتصاد نوشته است که در اولویت‌بندی کالا‌ها برای دریافت ارز از سوی دولت، «موبایل و کامپیو‌تر در انتهای جدول و در کنار تخم پرندگان، مرغ، خروس، اسب و کاغذ سیگار قرار گرفته‌اند».
 
روزنامه مغرب گزارشی درباره تداوم اسکان زلزله‌زدگان آذربایجان شرقی در «چادر» منتشر کرده و با تاکید بر این که «زلزله‌زدگان در سرما می‌سوزند»، نوشته است که تاکنون بر اثر آتش‌سوزی در چادر زلزله‌زدگان دست‌کم دو زن جان باخته‌اند.
 
اتهام‌زنی مقامات دولتی به یکدیگر درباره گرانی
 
روزنامه‌های تهران امروز، جام جم و رسالت در شماره شنبه گزارش‌هایی از «اتهام مقامات دولت به یکدیگر درباره گرانی» منتشر کرده‌اند.
 
روزنامه تهران امروز با اشاره به «شرایط بحرانی تورم در ایران» و «افزایش بی‌رویه قیمت کالا‌ها» گزارش داده که مقامات دولتی اکنون «یکدیگر را درباره گرانی متهم می‌کنند».
 
این روزنامه نوشته است که مهدی غضنفری وزیرصنعت، معدن وتجارت در جریان سفرش به قزوین برای شرکت در «همایش سراسری مصرف کالاهای ایرانی» با تاکید بر این که «متولیان بورس کالا عامل مهم» گرانی‌ها هستند، گفت که «گرانی ریشه‌های متعددی دارد که نوسان‌ها و افزایش قیمت ارز و رفتار نامناسب بورس کالا دو ریشه آن محسوب می‌شوند».
 
تهران امروز خبر داده است که حسین پناهیان مدیرعامل بورس کالا نیز در روز شنبه به اظهارات مهدی غضنفری پاسخ داد و گفت که «کلید معضل گرانی در دستان وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت است».
 
ابراهیم نکو، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، نیز طی یادداشتی با عنوان «مشکل را حل کنید» در روزنامه تهران امروز با اشاره به «مناقشات و اتهام‌زنی‌های برخی مقامات دولتی به دیگر قوا و حتی علیه یکدیگر» نوشته است که «تداوم چنین اتهام‌زنی‌هایی می‌تواند راه را برای مهار گرانی و کاهش تورم ناهموار‌تر کند».
 
همزمان روزنامه رسالت، در شماره ششم آبان‌ماه بر «نقش جریان انحرافی دولت در نوسانات بازار ارز» تاکید کرده است.
 
این روزنامه وابسته به جناح حاکم، از قول پرویز سروری قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی نوشته است که «جریان موسوم به جریان انحرافی که در مجموعه دولت ایجاد شده است، می‌خواهد با آشفته کردن بازار ارز، شرایط کشور را تبدیل به شرایط محاصره اقتصادی شعب ابی‌طالب کند».
 
به نوشته روزنامه رسالت، پرویز سروری که پیشتر فرمانده بسیج ادارات کل کشور و نمایندگی مجلس هشتم را در کارنامه خود دارد همچنین گفته است که «اقدامات برخی مسئولان در شرایط فعلی اقتصاد کشور بی‌تدبیری است».
 
روزنامه جام جم نیز در یادداشتی با تیتر «از جمشید بسم‌الله تا بورس کالا» نوشته است که «این روز‌ها همه به دنبال مقصر می‌گردند؛ مقصر گرانی‌ها. مسئولان دولتی به هر تریبونی که می‌رسند برای آن‌ که خود را از اتهامات احتمالی موجود مبرا نمایند، شروع می‌کنند به ردیف کردن دلایل و مقصران گرانی‌های اخیر و چه مقصران منحصر به فردی در این تریبون‌ها معرفی می‌شوند».
 
حمید اسدی در این یادداشت نوشته است که مقام‌های دولتی «یک روز پیامک‌های یک خبرگزاری را عامل افزایش قیمت ارز و سکه» معرفی می‌کنند و «یک روز فردی به نام جمشید بسم‌الله» را، و «روز دیگر تمام تقصیر‌ها را به گردن تحریم می‌اندازند و یک روز هم نوبت بورس کالا» که «محل اصلی دادوستد محصولات صنعتی و پتروشیمی است» را به عنوان «مقصر تمام گرانی‌های اخیر حتی ماست و لبنیات» معرفی می‌کنند».
 
یادداشت‌نویس روزنامه جام جم تاکید کرده است که در این میان دولت «کوچک‌ترین اشاره‌ای به سیاست‌های غلط پولی و مالی کشور در شرایط حاضر» نمی‌کند و «مخلص کلام این‌ که شناسایی متهمانی مانند جشمید بسم‌الله یا مقصر شناختن بورس کالا که به عنوان یک نهاد رسمی و قانونی زیر نظر سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت می‌کند، حلقه‌های زنجیره مسئولیت‌ناپذیری برخی مسئولانی است که در شرایط کنونی باید درباره عملکرد مجموعه‌های تحت مدیریت خود توضیح دهند، نه این که به اشکال مختلف سعی در بی‌گناه نشان دادن خود داشته باشند».
 
بازتاب «شایعه مذاکره مستقیم نمایندگان خامنه‌ای» با آمریکا
 
روزنامه‌های اعتماد و تهران امروز بازتاب «شایعه‌ مذاکرات محرمانه تهران- واشینگتن» را در رسانه‌های داخلی و خارجی مورد توجه قرار داده‌اند و روزنامه اعتماد نوشته است که حتی برخی منابع خبری مدعی شده‌اند که در این مذاکرات «اصغر حجازی از مسئولان بیت رهبری» نیز حضور داشته است.
 
روزنامه اعتماد نوشته است که «یک هفته پس از انتشار گزارش نیویورک ‌تایمز درباره توافق تهران و واشینگتن بر سر مذاکره مستقیم در زمانی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا» که از سوی کاخ سفید و دولت جمهوری اسلامی تکذیب شد، برخی رسانه‌ها «از سفر محرمانه علی‌اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری، علی‌اکبر صالحی، وزیر امورخارجه و حسین طائب از مقامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آمریکا برای گفت‌وگو در زمینه برنامه‌های هسته‌ای ایران خبر داده‌اند».
 
به نوشته این روزنامه، در این گزارش‌ها ادعا شده که مذاکراتی در همین زمینه در کشور‌هایی مانند قطر و چند کشور اروپایی انجام شده است، اما «نخست ‌وزیر قطر با انتشار بیانیه‌ای برگزاری چنین نشست‌هایی را در کشورش تکذیب کرده است».
 
اعتماد با اشاره به این که چنین خبری «در حالی منتشر می‌شود که هم اکنون محمود احمدی‌نژاد، رئیس ‌جمهور ایران به دلیل مطرح کردن پیشنهاد مذاکره با آمریکا در داخل کشور مورد انتقاد قرار دارد» تاکید کرده که «حتی برخی منابع خبری مدعی شده‌اند که در این نشست اصغر حجازی که مسئولیت بخش امنیتی دفتر رهبر جمهوری اسلامی را بر عهده دارد، نیز حاضر بوده است».
 
این روزنامه به نقل از «برخی کار‌شناسان» که به اسامی آن‌ها اشاره نکرده نوشته است که «هدف از این ملاقات‌ها، موافقت تهران با اعلام ایجاد محدودیت در برنامه‌های غنی‌سازی اورانیوم پیش از انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا بود»، اما «درز این اخبار به بیرون، شرایط دشواری را برای دو طرف ایجاد کرده و موجب شده است در زمان اعلام این خبر بازبینی کنند».
 
روزنامه اعتماد در عین حال نوشته است که «انتشار اخبار مربوط به این نشست‌ها نارضایتی روسیه و اتحادیه اروپا را نیز به همراه داشته است که مذاکرات هسته‌ای با ایران را دنبال می‌کنند» و «در همین زمینه میخاییل بوگدانوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، به سرعت به تهران سفر کرد تا درباره این ملاقات‌های پشت پرده با مقامات ایرانی گفت‌وگو کند».
 
به نوشته روزنامه اعتماد، مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی و دولت آمریکا تاکنون چنین خبری را تائید نکرده‌اند، اما «برخی ادعا می‌کنند در پنج ماه اخیر چهار ملاقات بین مقامات ایران و آمریکا انجام شده است» و بخشی از مذاکره‌کنندگان «دو نفر از مقامات ایرانی هستند که کارت سبز برای سفر به آمریکا را در اختیار دارند».
 
روزنامه تهران امروز اما در یادداشتی با طرح این پرسش که «آیا می‌توان امیدی به مذاکرات داشت؟» نوشته است که «در شرایطی که تقریبا اعتمادی به طرف غربی در خصوص روندهای آتی وجود ندارد، هیچ انتظاری نمی‌توان داشت که ایران به صورت داوطلبانه و بدون تضمین‌های جدی و پایدار و تنها به امید کسب «اعتماد» غرب، بخش مهمی از مزیت‌های استراتژیک خود را از دست بدهد و به انتظار کسب اعتماد غرب بنشیند».
 
این روزنامه با اشاره به آثار تحریم‌ها در اقتصاد ایران نوشته است که «موضوع فعالیت هسته‌ای برای ایران از اهمیتی راهبردی و امنیتی برخوردار است» و «طبعا مولفه‌های اقتصادی بخش مهمی از اهمیت خود را در مقابل آن از دست می‌دهد».
 
دو ترور دیگر در شهرستان سرباز؛ دادستان زاهدان اطلاع‌رسانی را محدود کرد
 
روزنامه دنیای اقتصاد از ترور دو مامور نیروی انتظامی در شهرستان «سرباز» خبر داده و روزنامه حمایت گزارش داده که دادستان زاهدان «اطلاع‌رسانی افراد غیر مسئول درباره حوادث سیستان و بلوچستان» را محدود کرده است.
 
روزنامه دنیای اقتصاد خبر داده است که «صبح جمعه دو مامور نیروی انتظامی در شهرستان سرباز ترور شدند» و «مهاجمان موتورسوار که مسلح به سلاح گرم بودند، ماموران انتظامی ایست بازرسی پل سرباز را به رگبار بستند» و طی این اقدام «گروهبان یکم مسعود کاظم یوسف‌خانی و سرباز وظیفه علی گوهری‌فر» کشته شدند.
 
این روزنامه نوشته است که «چند روز قبل نیز یکی از کارمندان آموزش و پرورش شهرستان سرباز نیز توسط یک موتورسوار ترور شده بود».
 
روزنامه حمایت وابسته به قوه قضائیه اما در شماره ششم آبان‌ماه از قول محمد مرزیه دادستان زاهدان نوشته است که «ارائه هر گونه اخبار در زمینه حوادث اخیر سیستان ‌و بلوچستان، فقط از طریق مراجع رسمی و قانونی قابلیت استناد دارد».
 
محمد مرزیه دادستان عمومی و انقلاب زاهدان طی گفت‌و‌گو با روزنامه حمایت تاکید کرده که اخبار منتشر شده درباره سه رویداد مسلحانه در استان سیستان و بلوچستان متناقض است و «هر یک از افرادی که حتی اطلاع دقیق از کم و کیف حوادث ندارند، بدون مطالعه و تحقیق اقدام به انجام مصاحبه می‌کنند» که «این مسئله اصلاً به صلاح پیگیری پرونده‌ها نیست و فقط منجر به انحراف در مسیر شناسایی و تحقیق مأموران می‌شود».
 
دادستان زاهدان درباره «حادثه تروریستی که جمعه ۲۸ مهرماه در شهرستان چابهار به وقوع پیوست و در جریان آن تعدادی کشته و زخمی شدند» تاکید کرده که «اظهارنظرهای گوناگونی در رسانه‌ها منتشر شد که دارای تناقض‌های جدی با سیر پیگیری و تحقیقات داشته و دارد».
 
برخلاف اخبار رسانه‌های ایران که کشور قطر را به «دست داشتن در این ترور» متهم کرده واز بازداشت چند نفر در این خصوص خبر داده بودند، محمد مرزیه گفته که «گروه جندالله» مسئول «حادثه چابهار» است، اما «تاکنون فردی که عضو و یا سرشاخه اصلی در حادثه تروریستی چابهار باشد، دستگیر نشده و اگر هم افرادی در این رابطه احضار شده‌اند برای تکمیل مراحل قانونی و اولیه تحقیقات در این زمینه است».
 
دادستان زاهدان همچنین گفته است که «در ارتباط با ترور محمد اسلامی» که از او به عنوان «معلم بسیجی» نام برده شده بود گفته است که «هیچ‌گونه ارتباطی از سوی عاملیت ترور با بیگانگان هنوز به اثبات نرسیده و احتمال وجود انگیزه‌های شخصی به ویژه این که وی در گزینش آموزش و پرورش محل، فعالیت داشته، قوت دارد».
 
به گفته محمد مرزیه، «در رابطه با ترور روز جمعه پنجم آبان‌ماه در حدود پل شهرستان سرباز که دو نفر از ماموران نیروی انتظامی توسط یک موتورسوار به رگبار بسته شدند هم «هنوز اطلاع کاملی در دست نیست».
 
روزنامه حمایت از قول دادستان زاهدان تاکید کرده که «دستگاه قضایی با اقتدار با هرگونه ناامنی، شرارت و رعب در منطقه قاطعانه برخورد خواهد کرد»، اما «کسانی که دارای اطلاعات لازم در مسیر این اتفاقات نیستند از انجام مصاحبه خودداری کنند تا خللی در مسیر پیگیری پرونده‌ها و شناسایی عوامل اصلی به وجود نیاید».

سفر هیأت پارلمانی اروپا به ایران لغو شد

ایران با پیش‌شرط اتحادیه اروپا برای سفر هیأت پارلمانی‌اش به ایران مخالفت کرد و سفر این هیأت به ایران لغو شد. پیش‌شرط هیأت دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی، دو برنده جایزه حقوق بشر پارلمان اروپا "ساخاروف" بود.
 
حسین شیخ الاسلام، مشاور امور بین‌الملل مجلس اسلامی ایران، در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری‌ مهر گفت: «هیأت پارلمانی اروپا قصد داشته با دوتن از زندانیان سیاسی ایران دیدار و جایزه‌ای را به آنها بدهد که ایران با چنین شرطی موافقت نکرد.»

اتحادیه اروپا با اعطای جایزه ساخاروف به نسرین ستوده و جعفر پناهی از فعالیت‌های مدنی و حقوق بشری آنها تجلیل کرد و هیأت پارلمانی‌ اتحادیه اروپا در نظر داشت این جایزه را در ایران به آنها بدهد.

هیأت پارلمانی‌ اتحادیه اروپا قرار بود روز یکشنبه (۷ آبان/ ۲۸ اکتبر) سفری پنج‌روزه به ایران را آغاز کند.
 
نسرین ستوده و جعفر پناهی هر یک به ۶ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از حرفه خود محکوم شده‌اند.

منصور ارضی : بخاطر رهبری گرانی را تحمل کنید


انتخاب : حاج منصور ارضی به شکایت دولت اشاره کرده و گفته است: توهین به انبیاء و ائمه جرم محسوب شده و طبق قانون تا شش ماه حبس و شلاق دارد.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ، تهران امروز نوشت: شنیده شده است حاج منصور ارضی از مداحان معروف پایتخت که اخیرا با شکایت برخی از اعضای دولت مواجه شده است روز چهارشنبه در میانه دعای عرفه حسینیه صنف لباس فروش‌ها در خیابان سعدی که پذیرای جمع کثیری از عاشقان امام حسین(ع) بود، به شکایت دولت اشاره کرد و گفته است: توهین به انبیاء و ائمه جرم محسوب شده و طبق قانون تا شش ماه حبس و شلاق دارد.
او گفته است که این بند قانونی را به وکیل خود متذکر شده است.
حاج منصور همچنین بدون اینکه به فرد خاصی اشاره کند نسبت به برخی اقدامات مسئولان انتقاد و به حاضرین توصیه کرد به خاطر شهدا‌ و امام(ره) و رهبری گرانی‌ها را تحمل کنند.

۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

نامه حسین رونقی از زندان اوین به نسرین ستوده؛ چگونه از ظلم و ستمی که بر تو می رود دل خون نباشیم؟

حسین رونقی فعال حقوق بشر محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای خطاب به نسرین ستوده که این روزها در بند زنان همین زندان در اعتصاب غذا به سر می برد نوشته است: چند روزی است که دست به اعتصاب غذا زده‌ای و می‌دانم برای چه؛ برای دستیابی به حقوق ابتدایی و انسانی‌ات – که نمادی از حقوق همه ماست – و از تو اکنون دریغ شده؛ چنان که از ما هم دریغ شده؛ برای همین نمی‌دانم آیا باید مانند دیگران بگویم که اعتصابت را پایان ده یا نه؟ اگر بگویم آری، تایید سکوت در قبال ناروایی‌ها را چه کنم؟ اگر بگویم نه، پس چرا با تو همراهی نمی‌کنم؟ چرا به غریب وارگی و مظلومیتت می‌نالم؟ چرا تو را، خودم و دیگران را می‌بینم و دم در نمی‌کشم؟
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: روزی در همین زندان به من گفتی که ایمان دارم کارمان بیهوده نیست؛ راه‌مان درست است و بی‌انجام نیست؛ و تمامی رنج‌های ما ثمر خواهد داشت؛ گفتی در این زمانه تراکم ارتباطات که هیچ رازی سرپوشیده نمی‌ماند، پیروزی با ماست؛ و برایم از آنگ سان سوچی و دیگر مبارزان راه آزادی مثال آوردی، همه آنان که دیر زمانی رنج کشیدند و ایستادگی کردند اما ایمانشان را در کوران ناکامی‌ها از کف ندادند.
کلمه روز گذشته خبر داد که نسرین ستوده، فعال حقوق بشر و وکیل محبوس در بند زنان زندان اوین که از هفته ی پیش دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده بود دو روز پیش در پی وخامت حالش به بهداری این زندان منتقل شده است.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، هفته ی گذشته در گفتگو با کلمه با اعلام خبر اعتصاب غذای وی در زندان گفته بود: من خیلی اصرار کردم که از اعتصاب غذا صرف نظر کند اما می گفت من هیچ کاری اینجا از دستم بر نمی آید و آخرین راه اعتراض برای من همین اعتصاب غذا است. شما تصور کنید یک وکیل لایحه ی دفاعیه ی خودش را که دادسرا خواسته محاکمه کند، ناچار شده روی یک دستمال کاغذی بنویسد و آن را هم ازش گرفته اند به عنوان یک کار غیرقانونی و از آن تاریخ ملاقات حضوری بچه ها را قطع کردند. من نگران همسرم هستم، او در حال حاضر هم از شدت ضعف و لاغری قیافه اش درست قابل شناسایی نیست برای کسانی که در این مدت او را ندیده اند چه برسد از این به بعد.
نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۶ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
کسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد
باور کند که باغچه دارد می میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود
و حس باغچه انگار
چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده است
حیاط خانه ما تنهاست
حیاط خانه ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می کشد
و حوض خانه ما خالی ست
نسرین بانوی عزیز!
در راه دشوار آزادی، انسان های آزاده، لاجرم درد‌ها و رنج‌های بسیاری را متحمل می‌شوند؛ دردهایی از جنس نابجای ظلم و ستم؛ اما این درد‌ها و رنج‌ها که ما در کنار هم، برای هدفی مشترک، برای ایران عزیزمان متحمل می‌شویم، بیهوده و بی‌ثمر نیستند.
بانوی ایثار!
چند روزی است که دست به اعتصاب غذا زده‌ای و می‌دانم برای چه؛ برای دستیابی به حقوق ابتدایی و انسانی‌ات – که نمادی از حقوق همه ماست – و از تو اکنون دریغ شده؛ چنان که از ما هم دریغ شده؛ برای همین نمی‌دانم آیا باید مانند دیگران بگویم که اعتصابت را پایان ده یا نه؟ اگر بگویم آری، تایید سکوت در قبال ناروایی‌ها را چه کنم؟ اگر بگویم نه، پس چرا با تو همراهی نمی‌کنم؟ چرا به غریب وارگی و مظلومیتت می‌نالم؟ چرا تو را، خودم و دیگران را می‌بینم و دم در نمی‌کشم؟
بانوی استوار سرزمینم!
روزی در همین زندان به من گفتی که ایمان دارم کارمان بیهوده نیست؛ راه‌مان درست است و بی‌انجام نیست؛ و تمامی رنج‌های ما ثمر خواهد داشت؛ گفتی در این زمانه تراکم ارتباطات که هیچ رازی سرپوشیده نمی‌ماند، پیروزی با ماست؛ و برایم از آنگ سان سوچی و دیگر مبارزان راه آزادی مثال آوردی، همه آنان که دیر زمانی رنج کشیدند و ایستادگی کردند اما ایمانشان را در کوران ناکامی‌ها از کف ندادند.
نسرین عزیز!
ما نیز در کنار تو ایستاده‌ایم و به هدفمان ایمان داریم؛ مگر جز این است که همه ما درد‌ها و شادی های مشترکی داریم؛ پس چگونه از ظلم و ستمی که بر تو می‌رود دل خون نباشیم؟ آری همه خسته دل و رنجوریم، اما واقعیت دیگری نیز هست؛ این واقعیت که به زندان افتادن، اگر برای دفاع از حقوق دیگران، برای حفاظت ازشان و منزلت مردم، و برای صیانت از آزادی، منافع ملی و پیشرفت سرزمینمان باشد، هر چند ظلم است و رنج، افتخار نیز هست؛ از این روست که ما به وجود تو و هم بندیانی چون تو، مفتخریم.
امروز، من نیز تصمیم گرفته‌ام برای دستیابی به حقوق خود و مخالفت با ظلم و ستم حاکم و اتفاقات ناگواری که زیر سایه قانون شکنی و قانون گریزی، تبدیل به رویه و عادت شده است، اعتراض کنم. آنچه مسلم است دیگر حربه فریب، تزویر، دروغ و سرکوب کند شده و شناخت و آگاهی مردم، سلاح تهدید، تطمیع و تزویر را از کار انداخته است. سرانجام و ناگریز، بنیادهای ستم فرو می‌ریزد، ظلم به پایان می‌رسد و آزادی طلوع می‌کند.

نامه خانواده‌های زندانیان سیاسی به صادق لاریجانی: بی‌عدالتی و بی‌قانونی تا کجا

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ایی خطاب به صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه، نسبت به وضعیت نسرین ستوده وکیل دربند اعتراض کرده و نوشته اند: “نسرین ستوده وکیلی است که نسبت به مواد قانونی اشراف کامل دارد. جای بسی تأسف است که ایشان از اجرای قانون در کشورش و در زندان جمهوری اسلامی بدان پایه ناامید شود که تنها گوهر وجودی اش یعنی سلامتی را، با اعتصاب غذا برای استیفای حقوق خود و خانواده اش به مخاطره اندازد.”
به گزارش کلمه، در این نامه همچنین آمده است: “ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی ضمن اعلام نگرانی مجدد از وضعیت کلیه زندانیان سیاسی و تبعیدی ها در سلول های انفرادی، بندهای عمومی و پدیده جدید قرنطینه و ایزوله و انفرادی حین اجرای حکم و با ابراز تأسف جدی از شرایط غیرقانونی اعمال شده بر زوج های محروم از ملاقات با همسرانشان، در آستانه بزرگترین عید مسلمین(قربان) و بزرگترین عید شیعیان(غدیر) انتظار داریم نسبت به اعاده حقوق حداقلی عزیزانمان توجه و رسیدگی فوری شود و اینک که اجازه بازدید رئیس قوه مجریه، که خود پیشتاز در بی عدالتی و سرپیچی و فرار از قانون است، داده نمی شود، لااقل نسبت به رفع شدائد و ضوابط غیرقانونی جاری اقدام عاجل به عمل آید.”
متن این نامه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
‌‌
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا کصنعه صنع صانع و هو الجواد الواسع
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
در ماه ذی الحجه و در آستانه روز عرفه و اعیاد مبارک قربان و غدیر قرار داریم و این مناسبت های نیکو که هر یک سرشار از معارف والا و دقائق و ظرایف بسیار است، ما را برآن می دارد که از باب اتمام حجت بار دیگر دردهای خود را از جانب دولتی ابراز داریم که نه تنها کریمه نیست بلکه به دلیل ارتکاب گناهان کبیره چون دروغ و تهمت و غیبت و فریب و رعایت نکردن حق الناس، ذلّت و فرودستی و تنگ دستی را برای ملتش به ارمغان آورده است.
دردهای مضاعفی که طی سال های پس از کودتا، نه تنها بر جسم و تن ما بلکه بر جانمان ریخته و می ریزد و ما را به حیرت و افسوس وامی دارد که چگونه زمام داران ما به جای رعایت حقوق مردمانشان برای دیگران دل می سوزانند و زهر دروغ و نیرنگ و فلاکت و مذلّت را جرعه جرعه در کام شهروندان نجیب ایرانی می ریزند! ما در تعجبیم که حکومتگران ما اندیشه نمی کنند که در سال های آتی قرار است بر کدامین مردمان و با کدام اعتماد متقابل ، فرمان برانند و شگفت زده ایم که در عصر حاضر که مستبدترین حاکمان در عالم برای ماندگاری در قدرتشان، خود را ملزم به رعایت اصول دموکراسی می دانند، این میزان بی عدالتی و عدول از موازین اولیه دموکراسی و پای بندی به حقوق بشر و رعایت انسان در دیار مدعیان پیروی از سیره علوی چگونه ممکن است؟!
رئیس محترم قوه قضائیه
شما بیش از هر کس دیگر به دلیل منصب و موقعیتتان نسبت به مظالمی که طی سال های پس از کودتای ۸۸ در دادگاه های کشورمان به مظلومین مبرّا از هرگونه جرم و اتهام روا داشته شده است، آگاهید و در روزهای اول انتصابتان به ریاست قوه قضائیه در مقابل چشم و گوش میلیون ها ایرانی اعلام کردید که برای اجرای مرّ قانون آمده اید اما متأسفانه روند بی قانونی هم چنان ادامه یافته و ادامه دارد. تا آن جا که نه تنها شهروندان عادی و فعالان سیاسی و مدنی به جرم نقد و اعتراض مدنی و قانونی به مجازات های سنگین گرفتار آمده اند، بلکه وکلای آزاده ایشان نیز به جرم دفاع از حقیقت زندانی و محکوم شده اند و آن چنان بی عدالتی ها ساری و جاری شده که یک وکیل زن که وجه مادرانگی اش این روزها چشمگیرتر از همه نقش های اجتماعی، حقوقی و مدنی اوست، تنها برای تضمین حقوق اولیه خانواده اش، خانواده یک زندانی سیاسی، مجبور به اعتصاب غذا شده است. نسرین ستوده مدافع حقوق بشر و مدافع حقوق کودکان، در سطح داخلی و بین المللی انسان شناخته شده ای است و بر هیچ کس پوشیده نیست که این زن براساس اصول انسانی و براساس سوگندی که خورده است، دفاع از حقوق مظلومان دربند را عهده دار گشته و به همین جرم بزرگ راهی زندان شده است.
نسرین ستوده وکیلی است که نسبت به مواد قانونی اشراف کامل دارد. جای بسی تأسف است که ایشان از اجرای قانون در کشورش و در زندان جمهوری اسلامی بدان پایه ناامید شود که تنها گوهر وجودی اش یعنی سلامتی را، با اعتصاب غذا برای استیفای حقوق خود و خانواده اش به مخاطره اندازد.
جناب آقای لاریجانی
ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی ضمن اعلام نگرانی مجدد از وضعیت کلیه زندانیان سیاسی و تبعیدی ها در سلول های انفرادی، بندهای عمومی و پدیده جدید قرنطینه و ایزوله و انفرادی حین اجرای حکم و با ابراز تأسف جدی از شرایط غیرقانونی اعمال شده بر زوج های محروم از ملاقات با همسرانشان، در آستانه بزرگترین عید مسلمین(قربان) و بزرگترین عید شیعیان(غدیر) انتظار داریم نسبت به اعاده حقوق حداقلی عزیزانمان توجه و رسیدگی فوری شود و اینک که اجازه بازدید رئیس قوه مجریه، که خود پیشتاز در بی عدالتی و سرپیچی و فرار از قانون است، داده نمی شود، لااقل نسبت به رفع شدائد و ضوابط غیرقانونی جاری اقدام عاجل به عمل آید.
و لله عاقبة الامور
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی